جامعه امروز ایران زیباییهایش را مدیون ایثارگریها و از خودگذشتگیها است؛ همانگونه که زشتیهایش را به درستی میباید ناشی از زیاده خواهیها و خودخواهیها دانست. پس اگر واقعاً ملت ایران را شایسته بهترینها میدانیم از یکسو فضا را غبارآلود نکنیم و از دیگر سو هریک به نوبه خود بر نفس سرکش و زیادهخواهمان در همه عرصهها لجام زنیم.
برخی سیاست ورزان گاه تصور میکنند در پناه سخنها و شعارهای جذاب میتوانند خطاها و لغزشهای سیاسی خود را از معرض قضاوت دور دارند، اما واقعیت آن است که نداشتن شجاعت اصلاح مواضع غلط خویش بعضاً مسائل پیچیده جامعه را پیچیدهتر میسازد. اکنون نزدیک به هشت سال از فتنه 88 میگذرد.
هرچند با صبوری مردم و نظام بسیاری از حقایق در این زمینه روشن شده است، اما اصرار برخی چهرههای شاخص یک طیف سیاسی بر عدم پرداخت هزینه اصلاح خطا، این احساس را حتی در گردانندگان دور جدید دشمنیهای کاخ سفید علیه ایران تقویت میکند که میتوانند همچنان از فرصتسازیهای به خطارفتگان بهره گیرند. اکنون تیم نژاد پرست آقای ترامپ طی بیانیه ای خواستار رفع حصر از دو نامزد شورش کننده علیه قانون شده است؛ البته قبلاً نیز دمکراتها در دولت اوباما با تمام توان به این امر مبادرت نموده بودند.
یکی از دلایل به شناخت دقیق رسیدن بخش اعظم هواداران ابتدایی این نامزدهای شورشکننده علیه قانون و جمهوریت همین حمایت بدخواهان تاریخی ملت ایران بود.
اکنون که تیم رئیس جمهور جدید آمریکا در کنار چنین عملکرد مداخله جویانهای در مناسبات داخلی ما، همه نیروهای منفور و بدسابقه همچون مجاهدین خلق، داعش و ... همچنین شیوخ وابسته را علیه ملت ایران تحریک و تهییج میکند آیا مشاهده این صحنه نباید افراد مدعی آشتی ملی را به خود آورد؟ چگونه است که با دیدن این واقعیتها همچنان راه را بر بهرهمندی دشمن از مواضع و عملکردهای خود پرستانه عناصری از طیف سیاسی خویش مسدود نمیسازیم؟
یکی از شاخصهای تمیز زیادهخواهان سیاسی از ایثارگران عرصه سیاست چگونگی مواجهه با تبلیغات دشمن در قبال صفبندی ها و رقابتهای ماست. گاه مواضع اثباتی یا سلبی ما در قبال سیاستگذاریها یا عملکردها طمع دشمن را برمیانگیزد و در رسانههای مرتبط با خود به تمجید از آن میپردازد. کافی است کمی خودخواهی بر ما غلبه یابد و نخواهیم از شعاع این ابراز تمایل تاکتیکی دور شویم.
در فتنه سال 88 برخی زیادهخواهان با وجود آنکه مظاهر و نمادهای دشمن را به وضوح در کف خیابانها دیدند، اما حاضر نشدند اعلام کنند که دستکم بخشی از برهمزنندگان نظم عمومی هوادار آنان نیستند. تأسفبارتر آنکه بر صندلی قطاری تکیه زدند که هرچه جلوتر میرفت توقفگاههایش فاجعه بارتر و ضدیتش با اصل اسلام آشکارتر میشد .
اکنون اگر واقعاً این سیاست ورزان ضربه زننده به منافع ملی در صدد اصلاح خویش برآمدهاند چرا تلاش میکنند حتی کمترین هزینه را نپردازند؟ اعلام خطا برای زیاده طلبان سخت است؛ زیرا چنین اذعانی جمعیتی را از اطرافشان میپراکند. اینان باید بدانند صبر و شکیبایی در مواجهه با طغیان آنان در برابر قانون بهتدریج همین تأثیر را خواهد داشت و در دراز مدت همان هواداران، مدعیشان خواهند شد.